کد مطلب:161258 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:204

خرابه ی شام
بعد از افشاگری هایی كه توسط حضرت زینب علیهاالسلام و امام سجاد علیه السلام در مجلس یزید صورت گرفت و منجر به رسوائی یزید شد، یزید اهل بیت علیهم السلام را در خرابه ای در كنار قصر خویش جای داد كه چند روزی در این مكان اقامت داشتند.

نقل است كه زنان اهل بیت علیهم السلام جریان شهادت امام حسین علیه السلام و سایر اصحاب را از كودكان مخفی داشتند و هرگاه بچه ها سراغ پدران خود را می گرفتند، به آنان می گفتند كه پدرانشان به مسافرت رفته اند [1] .

شب اول در خرابه ی شام، حضرت رقیه علیهاالسلام خواب پدر را می بیند. وقتی از خواب بیدار شد، رو به اطرافیان نموده و سراغ پدر را گرفتند. بانوان حرم وقتی این سخن را شنیدند،


گریستند و نوحه سرایی كردند كه صدای آنان توسط نگهبانان به اطلاع یزید رسید. یزید دستور داد سر مقدس امام حسین علیه السلام را برای آنها ببرند. سر مبارك امام را زیر پوششی قرار داده و در مقابل آن كودك نهادند. رقیه علیهاالسلام پرسید، «این چیست؟» گفتند: سر پدرت حسین است. دختر وقتی پارچه را كنار می زند و چشمانش به سر مبارك می افتد، ناله ای از دل كشیده و بی تاب شده و می گوید: «ای پدر! چه كسی تو را به خونت رنگین كرد؟ چه كسی رگهای تو را برید؟ پدر! چه كسی مرا در كودكی یتیم كرد؟ و...». آنگا لب كوچك خود را بر لبان پدر نهاده، گریه ی شدیدی كرد و جان داد و به شهادت رسید. [2] .

نقل است كه ام كلثوم علیهاالسلام شخصی را نزد یزید فرستاد تا اجازه دهد برای امام حسین علیه السلام مدتی سوگواری كنند؛ یزید نیز اجازه داد. اهل بیت علیهم السلام، به مدت سه روز در آن خرابه به سوگواری مشغول بودند، كه زنان دیگر نیز می آمدند و شركت می كردند. بعد از این مدت، یزید احساس كرد اگر اینان در شام بمانند، با انقلابی كه ایجاد كرده اند، حكومتش سرنگون خواهد شد. لذا دستور داد آنان را به سمت مدینه روانه سازند. [3] .

وقتی یزید چنین تصمیمی را گرفت، امام سجاد علیه السلام از یزید سه درخواست نمود: یكی آنكه یكبار دیگر می خواهم صورت مبارك پدرم را ببینم. دوم آنكه آنچه از ما به یغما برده اند، به ما بازگردانند و سوم آنكه اگر تصمیم بر كشتن من داری، فردی مطمئن را همراه زنان كن تا آنان را به حرم جدشان برساند. یزید با خواسته ی اول امام مخالفت كرد و با خواسته ی دوم موافقت نمود. در رابطه با خواسته ی سوم نیز گفت كه كسی جز تو همراه زنان نخواهد بود. بعد از اینكه یزید آنچه را كه غارت شده بود، به اهل بیت علیهم السلام بازگرداند، دستور داد تا اسیران را به وطن خود - مدینه - بازگردانند. [4] .



[1] نفس المهموم، ص 456 - الدمعة الساكبه ج 5، ص 141. برخي نيز اين سخن را كه تا آنروز شهادت پدران را از كودكان مخفي نگهداشته بودند، قبول نداشته و بر اين عقيده اند كه ورود سرها به داخل كاروان و چند روز مسافرت در اين حال و نيز مجالسي كه در آن شركت مي جستند، طفلان را از شهادت پدرانشان آگاه ساخته بود.

[2] همان؛ و نيز كامل الزيارات، ص 179.

[3] مقتل خوارزمي ج 2، ص 74 - عوالم، ص 414 - رياض القدس ج 2، ص 292؛ قول ديگري نيز هست مبني بر اينكه اهل بيت عليهم السلام هفت شبانه روز در خرابه ي شام ماندند و به عزاداري پرداختند. (قمقام زخام، ص 579).

[4] لهوف، ص 82 - قمقام زخام، ص 579 با اندكي اختلاف.